پیام حملات شب کریسمس آمریکا در عراق و سومالی: سخن پایان دادن به جنگ‌های بی پایان پوچ است-راهبرد معاصر
تحلیل فاکس نیوز

پیام حملات شب کریسمس آمریکا در عراق و سومالی: سخن پایان دادن به جنگ‌های بی پایان پوچ است

جیمز کارافانو، تحلیلگر امریکایی هریتیج، طی یادداشتی برای فاکس نیوز، ضمن متهم کردن کتائب حزب الله عراق به تروریسم، دلیل حملات هوایی امریکا به این گروه و الشباب سومالی را بررسی کرد.
جیمز کارافانو
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸ - 01 January 2020

پیام حملات شب کریسمس آمریکا در عراق و سومالی: سخن

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ جیمز کارافانو، تحلیلگر امریکایی هریتیج، طی یادداشتی برای فاکس نیوز، ضمن متهم کردن کتائب حزب الله عراق به تروریسم، دلیل حملات هوایی امریکا به این گروه و الشباب سومالی را بررسی کرد. در ادامه متن ترجمه این تحلیل را می خوانید:

ایالات متحده سال 2019 را با حملاتی تنبیهی در عراق، سوریه و سومالی پایان داد. این حملات پیامی برای همه است. امریکا از هیچ جا عقب نمی نشیند. امریکایی ها هنوز پیروزی بر "تروریسم اسلامی" (نویسنده که از تحلیلگر هم مشرب ترامپ است، قرائت های وهابی را که اتفاقا از سوی متحدان امریکا ترویج می شود، به پای کل دین اسلام می بندد) اعلام نکرده اند و در این میدان باقی هستند.

 

این حملات همچنین به ما متذکر می شود که سخن از "پایان دادن به جنگ های بی پایان"، پوچ است. امریکا در نبردهای بی پایان نمی جنگد اما هیچ پایانی در افق مواجهه به خشونت و آشوبی که بتواند از خاورمیانه بزرگتر بیرون بیاید، روشن نیست.

 

صرفا جهت یادآوری، دو منبع اصلی بی ثباتی در منطقه، ایران و تروریسم سمج پویا را بررسی می کنیم. این دو اصلی ترین تهدیدات در آینده ای که می آید، هستند و خواهند بود. امریکایی ها نمی توانند به تمام خاک و خون ها در خاورمیانه پشت کنند با وجود این که بسیاری این را می خواهند. این یک دلیل ساده دارد: خاورمیانه در میان همه چیز است. تولید انرژی جهان، شریان های دریایی، ترافیک هوایی، مالیه جهانی، مردمان، کالاها و خدمات، همگی از این منطقه عبور می کند.

 

خاورمیانه هم یک تنگنای جهانی بزرگ و هم یک نقطه پیوند بدون راه دور زدن جهان است. برای ایالات متحده به عنوان یک قدرت جهانی با منافع و مسئولیت های جهانی، نیازی نیست که منطقه به یک شیر و عسل تبدیل شود اما امریکایی ها نمی توانند آن را رها کنند تا به نابودی کشیده شود.

 

این نشان می دهد که چرا نیروهای مسلح امریکایی، بخشی از تعطیلات خود را سرگرم حمله به مواضع گروه های "تروریست" هستند و به دنبال دو راس خصومت به امریکا می گردند.

 

در عراق و سوریه، ایران به گروه های وابسته به خود سلاح و کمک مالی می رساند تا آن ها به نیابت، کنترل تهران را گسترش داده و منافع امریکا را مستقیما هدف گیرند. روز یکشنبه هواپیماهای امریکایی 5 تاسیسات متعلق به گروه مسلح غیردولتی وابسته به ایران، کتائب حزب الله را هدف قرار دادند؛ گروهی که مسئول حمله به یک پایگاه نزدیک کرکوک بود. در جریان این حمله یک "پیمانکار غیر نظامی امریکایی" کشته و 4 عضو خدماتی امریکا کشته شدند. (فاکس نیوز در حالی این ادعا را مطرح می کند که هیچ مدرکی دال بر دست داشتن کتائب در این حمله در دست نبود و حتی برخی مسئولین پیش مرگ، محل انجام حمله را ناحیه ای آلوده به داعش عنوان کرده بودند.)

 

این حمله توجیه شده و پاسخی متوازن بود. پیام دولت امریکا نمی توانست از این روشن تر باشد. نیروهای امریکایی مشاوره کلیدی و ماموریت های حمایتی در هر دو کشور انجام می دهند تا علیه نیروهای نیابتی ایران که نیروهای امریکایی را با تهدید مواجه می کنند، اقدام شود. این پیام به دوستان و متحدان امریکا، شامل مردم عراق هم می شد (نویسنده در حالی تلاش دارد واشنگتن را در کسوت دوست ملت عراق معرفی کند که به شواهد تاریخی، تنها در جریان حمله 2003، علیه آن ها گلوله های آلوده به فسفر استفاده کرده).

 

امریکا با دخالت های بیشتر مدارا نمی کند و حافظ نیروهایش خواهد بود. اگر بچه های بد باز بخواهند همان کار را بکنند، قطعا همین جواب را می گیرند.

 

در همین حین، امریکا به سراغ گروه شبه نظامی الشباب، سازمان وابسته به القاعده رفت که طی یک بمبگذاری در موگادیشو، 79 انسان بی گناه را کشته بود. این اولین بار نبود. طبق گزارش پنتاگون، نیروهای امریکایی در سه سال گذشته، حداقل 100 حمله هوایی برای پس زدن الشباب از پایتخت و اخراج آن از حومه موگادیشو انجام داده اند.

 

هیچ یک از این حملات بنظر جنگ متعارف علیه دشمن متعارف نیست. امریکا هم به دنبال دستیابی به یک پیروزی متعارف نیست. پس جنگی بدون پایان وجود وجود ندارد که بخواهد تمام شود. این ها در واقع مشکلات امریکا هم نیست. امریکا برای کنترل سرزمین بیشتر یا بازسازی ملت ها که درگیر جنگ داخلی هستند، نمی جنگد.

 

هرچند امریکا کمک هایی هم در این راستا می کند ولی هدف اصلی آن، جلوگیری از فوران مجدد خشونت از سوی افراطی هاست، همان چیزی که در دوره خیزش القاعده میان سنی ها در دوره بوش یا ظهور داعش در دوره اوباما رخ داد. ما به دنبال حضوری مکفی و پایدار برای دفاع از منافع خود و تضمین به دوستانمان در منطقه هستیم تا به آن ها نشان دهیم که آن ها را رها نمی کنیم. همزمان به آن ها فشار می آوریم تا خود مسئولیت امنیت و صلح خودشان را به دوش گیرند.

 

این یک استراتژی منطقی است. هرچند خشونت ها همچنان وجود دارند اما با سطحی که در دو دهه پیش می دیدم قابل قیاس نیستند. همچنین این دولت بیش از هر دولت دیگری در تاریخ مدرن، برای انزوا و تنبیه ایران فشار آورده است. نشانه هایی هم وجود دارد که منطقه به رهبری امریکا واکنش نشان می دهد. ترامپ از اویل روی کار آمدنش، ایده ساختار امنیتی خاورمیانه با همکاری جمعی دولت های همفکر، مطرح کرده. انتظار این است که این ایده در ماه های پیش رو، به اوج برسد که باعث می شود بقیه از امریکا در مسئولیت ساختن ثبات در منطقه پیروی کنند.

 

نظریه: طبق آن چه نویسنده اظهار داشته، هدف امریکا از حمله به مقرهای حشدالشعبی در عراق، نه آغاز یک جنگ بلکه یک ضربه در مقابل ضربه بوده است. بنابراین در صورتی که حشدالشعبی یا گروه های دیگر به نام حشد، حمله ای به مقرهای امریکایی نکنند، حملات مشابهی دیده نخواهد شد. اما نکته مهم دیگر در تاکید نویسنده بر ادامه حضور امریکا در منطقه است. او در واقع این پیام را به مخاطب می رساند که امریکا در منطقه خواهد ماند اما مشارکت بیشتری از سوی متحدانش طلب خواهد کرد.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار